نوراجوننوراجون، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

نفس مامان وبابا

23ماهگیت مبارک نفس مامان

1393/8/25 9:35
نویسنده : مامانی
445 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم بیست وسه ماهه که دارم از باتو بودن لذت میبرم.تو همه وجود ونفسمی...انقد دختر شیرین ونازی هستی که هرلحظه باهات بودن برام لذت بخشه...دخترم ماشا...خیلی شیرین زبون شدی  وخیلی از واژه هارو هم بلد شدی...عزیزم متاسفانه چند وقته که مریض شدی...مامانی خیلی مراقبت بود تا مریض نشی..خداروشکر هم تا حالا موفق بودم...اما چند شب پیش که یکی از دوستام شام دعوتمون کرد بیرون..وقتی اونجا با بچه ها بازی میکردی اونا مریض بودن  و ویروس وبه شما منتقل کردن...دختر نازم از فرداش مریض,شد وصداش گرفت ....همش نق میزدی ومامان بغلت میکرد وارومت میکرد...من همیشه با داروهای گیاهی شمارو درمان میکردم..اما ایندفعه به خاطر اینکه لجباز شدی نه لیمرشیرین خوری ..نه چای گیاهی.نه شلغم و....فقط یه روز برات سوپ شلغم درست کردم خونه مامان جون که اونو خوردی....خلاصه وقتی دیدم لجبازی میکنی ونمیخوری بردمت دکتری که نزدیک خونمون بود...اخه بابایی نتونست بیاد ببریمت پیش دکتر خودت. که حداقل با دارو خوب بشی.که اونم هر دفعه داروهاتو دادم بالا اوردی....وای که چقد مادر بودن سختههههاوه

 

به یکی از داروهاتم حساسیت دادی ولپات همش قرمز میشددیروز هم کلی بالا اوردی...یعنی هر چی بهت دادم بالا اوردی دیدم دیگه اینجوری نمیشه که دوباره رفتیم پیش دکتر..البته این بار پیش دکتر خودت رفتیم..ایشون هم بهت دارو دادن...امیوارم زودی خوب بشی.نگران

اینجا مطب دکتر هستیم ومنتظریم تا نوبتمون بشه

اینجا هم داری باتبلت خاله بازی میکنی

 

 

وعاشق خوابیدن یا نشستن تو جاهای ناهمواریابرو

 

عزیزم انقد بد غذایی ببین به چه کارایی وادارم میکنی...غذارو با صابلمه میخوره..نوش جونت

 

 

 

قشنگم ماه دیگه تولدته...اما چون چند روز مونده تا ماه صفر وایام شهادت ها تموم بشه من تولدتو بعد ماه صفر میگیرم...البته یه تولد کوچولو وخودمونی 

 

دوست دارم هوارتا

 

این کتابارو امروزبه مناسبت ۲۳ماهگیت خریدم عزیزم.

پسندها (2)

نظرات (1)

دخترعمو مهشاد
25 آبان 93 10:03
سلام. وبلاگ زیبایی دارین. به ما هم سربزنین. اگه دوست داشتین ما رو لینک کنید و به ماهم خبر بدید که شما رو لینک کنیم.
مامانی
پاسخ
سلام عزیزم.شما هم وبلاگ زیبایی دارین...من لینکتون کردم